سفرنامه عشق
برگی از زندگی نامه فرمانده شهید حاج رضا محمدی قرقی
حاجی که کربلایی شد.
سفری از شهادت تا ولادت امام جعفر صادق علیه السلام
اواخر مهرماه 1355 مصادف با شهادت امام جعفر صادق علیه السلام از مشهد مقدس به همراه تعدادی از دوستان در قالب یک گروه 30 نفره بصورت آزاد و با گدرنامه های غیر ایرانی برای انجام مناسک حج ابراهیمی عزم سفر به سرزمین وحی را نمودند.
سفرنامه حج
بنابراین شهید محمدی از طریق زمبنی پس از تهران با عبور از مرز ایران وارد کشور ترکیه گردید.
سپس بعد از گذشتن از شهرهای وان و قاضی عنتر از مرز باب الهواء وارد سوریه گردید.
براساس دستنوشته خود شهید در تاریخ 5/8/1355 وارد کشور سوریه گردیدند و پس از عبور از شهر حلب، برای زیارت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیها در شهر دمشق مستقر شدند.
بدلیل حاضر نشدن ویزا و روادید آنها به مدت بیست روز در دمشق ماندگار شدند که بدلیل نزدیکی به ایام حج باعث نگرانی و اضطراب کاروانیان می شد.
در نهایت به لطف الهی در تاریخ 25/8/1355 همزمان با 25 ذی القعده روادید آنها صادر و شهر دمشق را به سمت مرز اردن ترک نمودند.
بدلیل زمان کم، به سرعت پس عبور از شهرهای رماء و زرقاء، عمان، حسا، میاه، عقبه و معان از اردن هاشمی به گمرک عربستان رسیدند.
در نهایت در تاریخ 27/8/1355 وارد کشور عربستان شدند و بعد از عبور از شهرهای تبوک، تیبه و خیبر وارد مدینه النبی شدند.
پس از زیارت حرم رسول الله و ائمه بقیع احرام حج بستن و وارد مکه مکرمه گردیدند.
آری، حاجی شدن در اوایل جوانی در آن زمان کمتر قسمت کسی می شد و به خاطر این عنایت، حاج رضا شکرگذار درگاه الهی بود.
شهید محمدی پس از پایان مناسک حج به همراه دیگران از مسیری که آمده بودند، دوباره از طریق اردن به سوریه برگشتد اما حاضر به ادامه مسیر با کاروانیان نشد و ...
حاج رضا با اینکه جوانترین شخص کاروان بود ولی شور و حال عجیبی داشت لذا تصمیم گرفت که عاشورایی شود.
ناگفته نماند که در بین گذرنامه های کاروان فقط یکی از آنها تابعه کشور پاکستان بود و بقیه تبعه کشور افغانستان بودند.
شهید محمدی همان یک گذرنامه پاکستانی را گرفت و علی رغم اصرار فراوان کاروانیان، یکه و تنها بدلیل شجاعت وصف نشدنی اش عازم کشور پر خطر عراق گردید.
حاج رضا بعد از عبور از مرز رطبه وارد عراق شد و مستقیما به زیارت امامین کاظمین شتافت و بعد از چند روز از بغداد عازم کعبه ی دلها گردید.
آری همزمان با ایام اربعین حسینی، شهید محمدی خسته و پیاده وارد کربلا گردید. و چه توفیقی زیارت اربعین بعد از زیارت بیت الله الحرام...
بعد از زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شهر نجف گردید و بعد از زیارت قبر امیرالمومنین علیه السلام به مسجد کوفه و مسجد سهله و حنانه رفت و اعمال آن مساجد را انجام داد.
شهید محمدی در نجف اشرف پشت سر امام خمینی (ره) نماز خواندن و قصد دیدار خصوصی با امام را داشتند که توسط مزدوران پهلوی ممناعت گردید و از آن پس تحت کنترل قرار گرفت.
حاج رضا بعد از زیارت حرم ائمه عسکرین در شهر سامرا عازم ایران گردید که در مرز خسروی به محض ورود به ایران توسط ساواک دستگیر و بازداشت شد.
با پیگری که از مشهد گردید چند نفر از بستگان عازم قصر شیرین شدند و بعد از مراحل قانونی فراوان بدلیل اینکه مدارکی از ارتباط شهید محمدی با امام خمینی (ره) پیدا نکردند، در نهایتبا قید ضمانت آزاد گردید و همزمان با ایام ولادت امام جعفر صادق علیه السلام، بعد از سفر حج چهارماهه وارد مشهد شد.
بعد از آزادی دست به افشاگری ساواک و شخص شاه زد و فعالانه در مجالس و سخنرانیها شرکت می کرد.
در منطقه در قالب کلاس و جلسات قرآن سخنرانی می نمود و مردم را با مسائل روز آشنا می ساخت و بعد از جلسات با بعضی از افراد مورد اطمینان به بحث و گفتگو می پرداخت.
حاج رضا دیگر عاشورایی شده بود و کفن پوش به تظاهرات ضد حکومت طاغوت می رفت و شعارش این بود که شهادت در راه خدا افتخار ماست و مرگ در بستر برای ما ننگ است.
به خاطر عزت و اعتباری که در بین مردم داشت، به توصیه او مردم با ایشان همراه می شدند و در تظاهرات شرکت می کردند. و با وسیله شخصی خودش هم در حد توان، از اهالی منطقه اعمم از زن و مرد را به تظاهرات می برد.