ستاد یادواره های شهید محمدی و شهدای قرقی

*وب سایتی در راستای فرهنگ شهادت و ایثار . شهدای قرقی مشهد مقدس *مرگ برای ما ننگ بود - شهادت میراث و افتخار ماست *

ستاد یادواره های شهید محمدی و شهدای قرقی

*وب سایتی در راستای فرهنگ شهادت و ایثار . شهدای قرقی مشهد مقدس *مرگ برای ما ننگ بود - شهادت میراث و افتخار ماست *

ستاد یادواره های شهید محمدی و شهدای قرقی

*پاسدار شهید حاج رضا محمدی قرقی*
- موسس و فرمانده پایگاه امام رضا علیه السلام
- فرمانده حفاظت مقر سیلو سنندج
- فرمانده تخریب گردان عبدالله، تیپ ۱۸ جوادالائمه

برگ اول
گل نرگس

مولود تاثیرگذار (کودک باهوش و بازیگوش)...

برگ دوم
سفرنامه عشق
حاجی که کربلایی شد...

برگ سوم
خدمت اجباری
سربازی که روز اول فرار کرد...

برگ چهارم
انقلابی مبارز
مردمانی که با وجود ممانعتشان به مشهد مقدس، تظاهرات نمودند...

برگ پنجم
تشکیل بسیج
جذب مخالفین و آموزش نیروهای مردمی...

برگ ششم
آن ۲۲ نفر
اعزام اولین نیروهای بسیجی از قرقی...

برگ هفتم
پاسدار انقلاب 
عضویت در سپاه و عدم پذیرش حفاظت...

برگ هشتم
تخریب چی
آموزش دوره های پیشرفته تخریب و شناسایی...

برگ نهم
پایی که جا ماند
فرمانده تخریب عملیات والفجر مقدماتی...

برگ دهم
برگ آخر ... شهادت
رسیدن به آرزوی دیرینه و آسمانی شدن...

.
🌷 بـِسـم ِ ربـــــِّـ 
الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن 🌷

🌹با شهدا🌹

🌼 برگ هایی از زندگینامه شهید محمدی قرقی 🌼

 

📝 برگ اول
🌸 مولود تاثیر گذار 🌸

 🌺 در سال ۱۳۳۲ شمسی در روستای قرقی از توابع مشهد مقدس کودکی چشم به جهان گشود که سرنوشت و مسیر زندگی مردم منطقه تبادکان را دستخوش تغییر نمود.

🌺 پدر و مادرش بدلیل ارادتشان به امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام نام فرزندشان را رضا نامیدند. 

🌺 شاید این پسر بازیگوش و تیزهوش خودش هم فکر نمی کرد که از روستای  ۳۰۰ خانواری قرقی بتواند ۳۸ شهید تقدیم انقلاب اسلامی و دفاع از کشور عزیزمان ایران نماید.

🌺 در مکتب خانه علاقه عجیبی به فراگیری علوم قرآنی داشت و بعنوان ارشد بچه ها کمک حال آخوند مکتب بود.

🌺 در مدرسه نیز در دروس ریاضی بسیار قوی و با استعداد بود و به گفته همکلاسی هایش در مسایل فقهی و احکام نیز خبره بود و در تمامی دروس همکلاسی هایش را کمک می نمود. 

🌺 تحصیلات ابتدائی را در روستای قرقی به پایان رسانیده و بدلیل نبود مقاطع تحصیلی دیگر در روستا و کمک به پدرش، برخلاف علاقه شدیدش به فراگیری علوم از ادامه تحصیل بازماند.

🌺 با اینکه پسر کوچک خانواده بود ولی بیش از همه به پدر و مادرش در امور خانه و کشاورزی کمک می نمود و این قضیه باعث علاقه شدید والدینش به او شده بود.
 
🌺 از همان سنین نوجوانی عشق و شور حسینی در حالاتش دیده می شد و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار حساس بود.

🌺 با رسیدن ماه محرم و صفر در برگزاری مراسم عزاداری سالار شهیدان بسیار فعال و پر حضور بود و در طی این دو ماه سیه پوش و عزادار بود. 

🌺  با اینکه مذهبی و معتقد بود ولی فردی خنده رو و شوخ طبع و بسیار شجاع و دلیر بود.

🌺 اواخر سال ۱۳۵۲ درحالیکه آماده ازدواج با یکی از بستگان نزدیکشان بودند، مادر عزیزشان که علاقه شدیدی به ایشان داشتند را از دست دادند ...

🌺 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...

 

📝 برگ دوم

🌸 سفرنامه عشق 🌸
🌺 حاجی که کربلایی شد 🌺

🌹سفری از شهادت تا ولادت امام جعفر صادق علیه السلام 🌹

🌸 اواخر مهرماه سال ۱۳۵۵ هجری شمسی مصادف با شهادت امام جعفر صادق علیه السلام از مشهد مقدس به همراه تعدادی از دوستان در قالب یک گروه ۳۰ نفره بصورت آزاد و با گدرنامه های غیر ایرانی (بدلیل اوضاع سیاسی آن زمان) برای انجام مناسک حج ابراهیمی آماده سفر به سرزمین وحی شدند.

🌸 بنابراین شهید محمدی به همراه دیگران از طریق زمینی پس از تهران با عبور از مرز بازرگان وارد کشور ترکیه گردید.

🌸 بعد از گذشتن از شهرهای وان و قاضی عنتر از مرز باب الهواء وارد سوریه گردید.

🌸 براساس دستنوشته خود شهید در تاریخ ۱۳۵۵/۸/۵ وارد کشور سوریه گردیدند و پس از عبور از شهر حلب، برای زیارت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیها در شهر دمشق مستقر شدند.

🌸 بدلیل حاضر نشدن ویزا و روادید آنها به مدت بیست روز در دمشق ماندگار شدند که بدلیل نزدیکی به ایام حج باعث نگرانی و اضطراب کاروانیان می شد.

🌸 در نهایت به لطف الهی در تاریخ ۱۳۵۵/۸/۲۵ همزمان با ۲۵ ذی القعده روادید آنها صادر و شهر دمشق را به سمت مرز اردن ترک نمودند.

🌸 بدلیل زمان کم، به سرعت پس از عبور از شهرهای رماء و زرقاء، عمان، حسا، میاه، عقبه و معان از اردن هاشمی به مرز عربستان رسیدند.

🌸 در نهایت در تاریخ ۱۳۵۵/۸/۲۷ وارد کشور عربستان شدند و بعد از عبور از شهرهای تبوک، تیبه و خیبر وارد مدینه النبی شدند.

🌸 پس از زیارت حرم رسول الله و ائمه بقیع احرام حج بستن و وارد مکه مکرمه گردیدند.

🌸 آری، حاجی شدن در اوایل جوانی در آن زمان کمتر قسمت شخصی می شد و به خاطر این عنایت، حاج رضا شکرگذار درگاه الهی بود.

🌸 شهید محمدی پس از پایان مناسک حج به همراه دیگران از مسیری که آمده بودند، دوباره از طریق اردن به سوریه برگشتد اما حاضر به ادامه مسیر با کاروانیان نشد و ...

🌸 حاج رضا با اینکه جوانترین شخص کاروان بود ولی شور و حال عجیبی داشت لذا تصمیم گرفت که عاشورایی شود.

🌸 ناگفته نماند که در بین گذرنامه های کاروان فقط یکی از آنها تابعه کشور پاکستان بود و بقیه تبعه کشور افغانستان بودند.

🌸 شهید محمدی همان یک گذرنامه پاکستانی را گرفت و علی رغم اصرار فراوان کاروانیان به خصوص پدر شهید عباس حیاتی، یکه و تنها بدلیل شجاعت وصف نشدنی اش عازم کشور پر خطر عراق گردید.

🌸 حاج رضا بعد از عبور از مرز رطبه وارد عراق شد و مستقیما به زیارت امامین کاظمین علیهم السلام شتافت و بعد از چند روز از بغداد عازم کعبه ی دلها گردید.

🌸 آری همزمان با ایام اربعین حسینی، شهید محمدی خسته و پیاده وارد کربلا گردید. و عجب توفیقی زیارت اربعین بعد از زیارت بیت الله الحرام...

🌸 بعد از زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شهر نجف گردید و بعد از زیارت قبر امیرالمومنین علیه السلام به مسجد کوفه و مسجد سهله و حنانه رفت و اعمال آن مساجد را انجام داد. 

🌸 شهید محمدی در نجف اشرف پشت سر امام خمینی (ره) نماز خواندن و قصد دیدار خصوصی با امام را داشتند که توسط مزدوران پهلوی ممناعت گردید و از آن پس تحت کنترل قرار گرفت.

🌸 حاج رضا بعد از زیارت حرم ائمه عسکرین علیهم السلام در شهر سامرا عازم ایران گردیدند و در مرز خسروی به محض ورود به ایران توسط ساواک دستگیر و بازداشت شدند.

🌸 با پیگرهایی که از مشهد گردید چند نفر از بستگان عازم قصر شیرین شدند و بعد از مراحل قانونی فراوان بدلیل اینکه مدارکی از ارتباط شهید محمدی با امام خمینی (ره) پیدا نکردند، در نهایت با قید ضمانت آزاد گردید.

🌸 همزمان با ایام ولادت امام جعفر صادق علیه السلام و نبی مکرم اسلام، بعد از سفر چهارماهه حج و عتبات عالیات عراق وارد مشهد مقدس شدند.

🌸 بعد از آزادی دست به افشاگری ساواک و شخص شاه زد و فعالانه در مجالس و سخنرانی‌ها شرکت می کرد.

🌸 حاج رضا دیگر عاشورایی شده بود و کفن پوش به تظاهرات ضد حکومت طاغوت می رفت و شعارش این بود که شهادت در راه خدا افتخار ماست و مرگ در بستر برای ما ننگ است...

🌸 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...

 

📝 برگ سوم
🌸 خدمت اجباری 🌸

🌻 سربازی که روز اول فرار کرد 🌻

 🌺 به محض ورود به ایران در مرز خسروی توسط ساواک دستگیر شد.

🌺 پس از اقدامات لازم به مشهد منتقل و بعد از بازجویی های مکرر توسط سازمان امنیت کشور (ساواک) بدلیل اینکه مدرکی از امام پیدا نکردند در نهایت بعد از چند روز با قید ضمانت آزاد گردید.

🌺 بعد از چند وقت اخطارهای مکرر برایشان برای معرفی و انجام خدمت سربازی ارسال گردید که آنها را نیز تحویل نگرفتند.

🌺 حاج رضا بدلیل اینکه نمی خواست در نظام شاهنشاهی و حکومت طاغوت خدمت نماید، هر دفعه از این امر طفره می رفت تا اینکه در آذرماه سال ۱۳۵۶ توسط ماموران حکومت دستگیر و به همراه سه تن دیگر از اهالی روستای قرقی به پاسگاه منطقه معرفی شدند.

🌺 با قرار ضمانت آزاد شدند و قرار شد، فردا صبح خود را معرفی و اعزام شوند.

🌺 با اینکه یکی از نزدیکانش واسطه گردید که با پرداخت مبلغی، پاسگاه فعلا از اعزام او صرف نظر نماید، اما به خاطر دوستانش، علی رغم اصرار اطرافیان به این کار راضی نشد و همراه با دیگران همانند یک شخص عادی به پادگان تربت حیدریه اعزام گردید.

🌺 به محض رسیدن به پادگان و پوشیدن لباس نظامی، حالت آشفته و عجیبی به ایشان دست داد و در همان روز اول تصمیم به فرار از پادگان گرفت.

🌺 قبل از غروب آفتاب به همراه دوست نزدیکش علی عاقل، از سیم خاردار عبور کرده که بدلیل سرعت و عجله در کارشان، باعث پاره شدن لباسها و کفشهایش شد.

🌺 بنابراین موقتا در یک گودال پناه گرفتند و با تاریک شدن هوا به سمت نزدیک ترین روستای حرکت نمودند و آن شب سرد و برفی را در منزل یکی از اهالی روستا اقامت نمودند.

🌺 بعد از اقامه نماز صبح، طبق راهنمایی صاحب خانه، در خلاف جهت پادگان به سمت جاده تربت-مشهد حرکت نمودند.

🌺 بعد از عبور چند خودرو، از بد حادثه ندانسته سوار ماشین شخصی یکی از کادر نظامی شده و به اولین پاسگاه بین راهی تحویل داده شدند.

🌺 بعد از بازگشت به پادگان مورد شکنجه قرار گرفتند که بدلیل استقامت حاج رضا، ارشد پادگان به خشم آمده و ضربه محکمی بر ساعت مچی یادگار سفر حجش کوبید که پس از متلاشی شدن ساعت، ایشان را به مدت ۲۴ ساعت در سلول انفرادی حبس نمودند.

🌺 بعد از رهایی از انفرادی نیز آرام و قرار نداشتند و مدام از دستورات مافوقشان شانه خالی می کردند.

🌺 بدلیل اینکه علاقه ای به خدمت در رژیم پهلوی از خود نشان ندادند و همچنین متاهل و دارای فرزند بودند، بعد از گذشت یک هفته نهایتا قبل از فرار دوباره شان، به بهانه ی کشاورزی و کشت محصول دستور آزادی آنها صادر گردید.

🌺 پس از ترخیص با ذوق و شوق وصف نشدنی به سمت مشهد مقدس رهسپار شده و به آغوش گرم خانواده برگشتند.

🌺 چند روز بعد نیز قرار شد با پرداخت مبلغ پانصد تومان کارت معافیت از خدمت خودشان را دریافت نمایند که اینچنین شد.

🌺 بعد از آزادی که مصادف با زمستان سال ۵۶ و شروع تظاهرات انقلاب بود، دست به افشاگری ساواک و شخص شاه زد و فعالانه در مجالس و سخنرانی‌ها و تظاهرات شرکت می کرد...

🌺 یادش گرامی و راهش پر رهرو ...

 

📝 برگ چهارم
🌸 انقلابی مبارز 🌸

🌻 مردمانی که با وجود ممانعتشان به مشهد مقدس، تظاهرات نمودند 🌻

🌺 شهید محمدی بعد از آزادی که مصادف با زمستان سال ۱۳۵۶ و شروع تظاهرات انقلاب بود، دست به افشاگری ساواک و شخص شاه زد و فعالانه در مجالس و سخنرانی‌ها و تظاهرات شرکت می کرد.

🌺 حاج رضا نقش اساسی و تاثیر گذاری در آشنایی مردم منطقه با امام و انقلاب و شرکت آنها در تظاهرات و راهپیمایی های انقلاب اسلامی ایران داشت.

🌺 در همین راستا در منطقه در قالب کلاس و جلسات قرآن سخنرانی‌ می نمود و مردم را با مسائل روز آشنا می ساخت و بعد از جلسات با بعضی از افراد مورد اطمینان به بحث و گفتگو می پرداخت.

🌺 حاج رضا دیگر عاشورایی شده بود و کفن پوش به تظاهرات ضد حکومت طاغوت می رفت و شعارش این بود که شهادت در راه خدا افتخار ماست و مرگ در بستر برای ما ننگ است.

🌺 به خاطر عزت و اعتباری که بین مردم داشت، به توصیه او مردم با ایشان همراه می شدند و در تظاهرات شرکت می کردند. 

🌺  پرچمدار مبارزات انقلابی در منطقه بود و بدلیل شجاعتش با تمامی مخالفین انقلاب و دوستداران پهلوی و حتی پیش نماز شاهنشاهی منطقه و سنگ اندازی های آنها مقابله می نمود و از ایجاد مشکلات و تهدیدهای آنها هیچ هراسی نداشت.

🌺 با وسیله شخصی و هزینه خودش مردم را به تظاهرات می برد.

🌺 حتی یک روز که اجازه ورود به شهر مقدس مشهد را به او ندادند، از آرمانهای انقلابی خود کوتاه نیامد و حاج رضا به نشانه اعتراض در همان روستای قرقی تظاهرات براه انداخت و با مردم منطقه شروع به راهپیمایی نموده و شعارهای انقلابی سرداده و خواستار براندازی و سقوط رژیم شاهنشاهی شدند.

🌺 لذا تعداد بیشتری از ساکنین منطقه آنها را همراهی نمودند و این حرکت انقلابی شهید محمدی باعث شد افرادی که توان شرکت در مشهد را نداشتند و یا تا آن روز تردید داشتند به جمع انقلابیون بپیوندند و مخالفت خود را با رژیم پهلوی علنی نمایند. 
دشمن شود سبب خیر اگر خدا خواهد ...   
 
🌺 هرچه به پیروزی انقلاب اسلامی ایران نزدیکتر می شد شور انقلابی شهید محمدی بیشتر می شد و ایشان توانستد جمعیت زیادی از اطراف مشهد را با خود همراه نموده و با چاپ پرده نوشته، همبستگی و حمایت مردم منطقه را با مردم انقلابی مشهد اعلام نمایند.

🌺 بالاخره تظاهرات و اعتراضات مردمی به ثمر نشست و لذا شهید محمدی با شور و شوق وصف نشدنی، لحظه تاریخی و به یادمانی ورود حضرت امام خمینی (ره) به ایران را به همراه اهالی قرقی در منزل برادرشان به تماشا نشسته و به جشن و شادمانی پرداختند...

🌺 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

📝 برگ پنجم

🌸 تشکیل بسیج 🌸

🌻 جذب مخالفین و آموزش نیروی های مردمی 🌻

🌺 با پیروزی انقلاب اسلامی وظیفه شهید محمدی بیشتر و سنگین تر شد و ایشان نقش کلیدی را در منطقه درباره مسایل انقلاب و امورات مردم بر عهده داشتند.

 🌺 لذا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) عضو شورای محلی شد و تقسیم ارزاق مردم منطقه را برعهده گرفت و یار و یاور مستضعفان و مستمندان منطقه بود و در سنگر شورا فعالیت می نمود و اهداف انقلاب اسلامی را پیش می برد.

🌺 به دستور حضرت امام، در منطقه تبادکان و قرقی اولین پایگاه بسیج مستضعفین را به نام حضرت رضا علیه السلام تشکیل داد که تا به امروز آن پایگاه فعال می باشد.

 🌺 بدلیل لیاقت و شایستگی که داشتند، ایشان بعنوان فرمانده بسیج منطقه و رابط روستاها و مساجد منطقه با مشهد مقدس انتخاب گردید.

🌺 به خاطر عزت و اعتباری که بین مردم داشت ایشان توانستد نیروهای زیادی از بین اقشار مختلف جامعه جذب بسیج نمایند و حتی کسانی که قبل از انقلاب جزء مخالفین بودند را با انقلاب همراه نمایند.

🌺 پدرش از قدیمی ها و ملاکان منطقه بود و از وضعیت مالی نسبتا خوبی برخوردار بود و با توجه به اینکه بسیار قناعت پیشه بود ولی بدلیل علاقه شدیدش به کوچکترین پسرش یعنی شهید محمدی تمام اموال و دارائی اش را در اختیار او قرار داده بود و شهید هم برای رشد و شکوفایی انقلاب از آنها استفاده می نمود.

🌺 شهید محمدی در عین شجاعت و جسارت، فردی مهربان و خنده رویی بود و یاور مظلومان منطقه و دشمن سرسخت ظالمان و زورگویان بود و در چندین مورد با مستکبران منطقه با شجاعت وصف نشدنی برخورد کرده بود و مصداق بارز متقین در خطبه نهج البلاغه امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود.

🌺 با درایت و بصیرت ایشان قبل از شروع جنگ تحمیلی، آموزش های مقدماتی و دوره های نظامی در بین نیروهای مردمی و اعضا بسیج منطقه شروع گردید که با شروع جنگ این دوره ها تکمیلی و عملیاتی گردید...

🌺 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

📝 برگ ششم

🌸 آن ۲۲نفر 🌸

🌻 اعزام اولین نیروهای بسیجی از قرقی 🌻

🌹در اولین گروه ۳۰۰ نفری بسیجیانی که از خراسان بزرگ اعزام شدند، ۲۲ نفرشان از یاران شهید محمدی قرقی بودند.

 🌺 زمانی که جنگ از طرف آمریکا بر میهن اسلامی مان ایران تحمیل شد، شهید محمدی توانست نیروهای زیادی را در منطقه آموزش داده، و به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام نماید.

🌺 حاج رضا چنان موجی از انقلاب در منطقه تبادکان و روستاهای جاده سیمان و کلات ایجاد نمود که توانست صدها نفر را با انقلاب آشنا سازد و عازم جبهه ها نماید.

🌺 پس از شروع جنگ تحمیلی شهید حاج رضا محمدی شروع به آماده سازی نیرو برای دفاع از کشور و انقلاب نمودند.

🌺 در همین راستا در حدود چهل نفر از اهالی منطقه قرقی را جذب نموده و دو هفته آنها را آموزش دادند و موفق شدند در اولین گروه ۳۰۰ نفری نیروهای بسیجی که از خراسان بزرگ به جبهه های حق علیه باطل اعزام گردیدند، ۲۲ نفر را همراه نمایند.

🌺 بنابراین حاج رضا محمدی هنگام حرکت از مشهد مقدس کاملا مسلح شده و مسئولیت یکی از اتوبوس ها را برعهده می‌گیرد و بعنوان ارشد، فرماندهی ۴۴ نفر به ایشان سپرده می شود. 

🌺 شهید محمدی به همراه آن ۳۰۰ نفر در تاریخ ۱۳۵۹/۰۹/۱۰ بعد از ملاقات با امام امت حضرت امام خمینی (ره) در جماران و به دستور ایشان برای مقابله با دمکراتها و کموله های ضد انقلاب، به سمت کردستان حرکت می نمایند.

🌺 به لحاظ موقعیت کردستان و بدلیل نا امن بودن جاده همدان از مسیر و جاده کرمانشاه عازم جبهه کردستان گردیدند و تا تاریخ ۱۳۵۹/۱۲/۹ آنجا حضور فعال داشتند.

🌺 در آنجا بعنوان فرمانده، مسولیت حفاظت از مقر سیلو سنندج را برعهده داشتند.

🌺 بعد از چند روز به همراه بسیجی علی عاقل برای دیدار سه تن از یارانش از جمله سردار شهید اسدالله کشمیری به منطقه مریوان رفته و با شجاعتی که داشت، علی رغم اصرار همراهان برای شناسایی سپیده‌دم همراه با گروه شناسایی و شهید کشمیری به اطراف مریوان می روند که به عراقی ها برخورد می نمایند و درگیری مختصری بین آنها در می گیرد.

🌺 در مدت حضور در کردستان نیز چندین بار با کموله ها درگیر شدند که خوشبختانه آسیبی و مشکلی برای نیروهای ایشان پیش نیامد.

 🌺 بعد از ۲ ماه درگیری با ضد انقلابیون، برای استراحت و مرخصی به همراه یارانش به مشهد مقدس برگشتند.

🌺 و اما اسامی آن ۲۲ نفری که به کردستان اعزام شدند عبارتند از :
۱- فرمانده شهید حاج رضا محمدی قرقی
۲- سردار شهید اسد الله کشمیری قرقی
۳- بسیجی شهید علی کشمیری قرقی
۴- بسیجی شهید محمد کشمیری قرقی
۵- بسیجی شهید بهرام علی ارشی
۶- بسیجی جانباز حاج محمد جعفر بابری قرقی
۷- بسیجی حاج حسین ضعیف قرقی
۸- بسیجی حاج عباس کشمیری قرقی پدر شهید اسدالله
۹- بسیجی علی جعفریان قرقی
۱۰- بسیجی حبیب قندهاری
۱۱- بسیجی اکبر کیانیان قرقی
۱۲- بسیجی حاج حسین صبوری قرقی
۳۱- پاسدار حسین خاوربخش
۱۴- بسیجی سید حسن موسوی قرقی
۱۵- بسیجی سید احمد موسوی قرقی
۶۱- بسیجی محمد بابری قرقی فرزند حاج علی اکبر
۱۷- بسیجی علی شایان
۸۱- بسیجی محمد حسین پاکستانی
۹۱- بسیجی کاوه تهرانی
۲۰- بسیجی سید هادی موسوی قرقی فرزند حاج علیرضا
۲۱- بسیجی اصغر شیردل
۲۲- بسیجی احمد کریمی قرقی

🌺 البته بعد از اعزام آن ۲۲ نفر به کردستان آقایان اصغر شیردل و سید هادی موسوی و احمد کریمی بدلیل مشکلات شخصی برگشتند.

🌺 شایان ذکر است که آقایان خسرو ضعیف، حاج رجبعلی قصاب، حسینعلی صهبایی، حاج حسن کشمیری، مجید قاسمی، ابراهیم نظر نژاد و غلامحسین خلیق نیز در دوره آموزشی مشهد شرکت داشتند که موفق به اعزام نگردیدند.

🌺 همچنین آقای اصغر آخوندی بدلیل سازماندهی نیروها و بسیج منطقه بدستور شهید محمدی در مشهد ماندگار شدند و بعدا در تاریخ ۱/۱۵/ ۶۰ به همراه دکتر سعید جلیلی بعد از آموزش دوباره توسط سپاه به مدت سه ماه به منطقه گلان ایلام و ۶۳/۱۱/۱۰ به مدت ۴۵ روز به جبهه شوش عازم گردیدند.

🌺 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...

 

📝 برگ هفتم

🌸 پاسدار انقلاب 🌸

🌻 عضویت در سپاه و عدم پذیرش حفاظت 🌻

🌹 شهید محمدی بعد بازگشت از جبهه کردستان به محض ورود به مشهد مقدس، اوضاع آشفته و نابسامان شورای محلی و بسیج، را سر و سامان داد.

🌺 خودش به عنوان اولین نفر در منطقه به عضویت سپاه پاسدران انقلاب اسلامی در آمد و برای آموزش دوره پیشرفته نظامی عازم بیرجند گردید.

🌺 بعد بازگشت از بیرجند شروع به کادر سازی نیرو برای جبهه های حق علیه باطل نمود و توانست چند نفر دیگر را نیز جذب سپاه نماید.

🌺 با توجه به کارشکنی هایی که توسط برخی از افراد در منطقه صورت می گرفت اما شهید محمدی با تقوا، شجاعت و پشتکار کم نظیرش توانست چند پایگاه بسیج در محل تاسیس نماید که هنوز هم آن پایگاهها دایر می باشند.
.
🌺 اوایل از ایشان خواستند که به تهران برود و به عنوان محافظ در بیت امام خمینی (ره) خدمت نمایند.

🌺 ایشان هم بدلیل علاقه شدیدشان به دیدار امام رفتند که در آن زمان در صدا و سیما هم پخش گردید.

🌺 اما هرگز قبول نکردند که در آنجا بماند، لذا کار دشوارتر و مهمتر را انتخاب نمودند.

🌺 بنابراین شهید محمدی با توجه به اینکه در آن زمان چهار فرزند کوچکتر از پنچ سال داشتند؛ ولی دوباره به جبهه جنگ علیه صدامیان رهسپار شدند.

🌺 در جبهه ها به حاجی قرقی معروف بود و او را به شجاعت و شوخ طبعی می شناختند.

🌺 به رغم توصیه هایی که اطرافیان به ایشان در مورد کاهش دغدغه هایش نسبت به انقلاب و امام و جبهه ها داشتند؛ اما شهید محمدی با آقایش امام حسین علیه السلام بیعت کرده بود که در ادامه راهش از همه چیزش بگذرد.

🌺 در جبهه هم آرام و قرار نداشت با اینکه مسولیتش فرماندهی حفاظت بود؛ اما بدلیل نیاز تصمیم گرفت بعنوان اطلاعات عملیات و خنثی سازی میدان مین خدمت نماید.

🌸 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...

 

🌷 با شهدا

🌼برگی از زندگینامه فرمانده شهید حاج‌رضامحمدی‌قرقی🌼

📝 برگ هشتم

🌸 تخریب چی  🌸
@pshrmq
🌻آموزش دوره‌های پیشرفته تخریب و خنثی‌سازی🌻

🌹شهیدمحمدی در جبهه هم آرام و قرار نداشت با اینکه مسولیتش فرماندهی حفاظت بود؛ اما بدلیل نیاز تصمیم گرفت بعنوان تخریب‌چی در خنثی‌سازی میدان مین خدمت نماید.
🌺 تخریب یعنی نافله‌های پشت تله‌های مرگ، سجده‌های شکر پس از بازگشت نه برای زنده ماندن خود، بلکه برای توفیق حیات بخشیدن به دیگران، تخریب یعنی ختم داوطلبانه زندگی خود برای حیات دیگران، تخریب یعنی قرائت کمیل و عاشورا که با جان خوانده می‌شد و کمتر عارفی چنین حضور حقیقی را به خود دیده است.

🌺 تخریب قدم زدن در نزدیک‌ترین سرزمین به خدا، مردانی که علی و فاطمه ـ علیهم‌السلام ـ و اولاد مطهرشان به دیدنشان آمدند.

🌺 در دوران دفاع مقدس در بین رزمندگان اسلام، گروهی بودند که از میان خوبان به عنوان بهترین‌ها و شجاع‌ترین‌ها انتخاب می‌شدند و به عبارتی همان «السابقون السابقون» بودند که در عین گمنامی و درحالی که دور از محل استقرار لشکر آموزش می‌دیدند و اغلب در چادر می‌زیستند ولی در آسمان‌ها شهره شهر شده بودند.

🌺 آنان همانانی بودند که قبل از همه وارد عملیات می‌شدند و تا به امروز نیز صحنه عملیات را ترک نکرده‌اند.

🌺 آری آنان تخریب‌چی بودند و اگر بگوییم نزدیک‌ترین‌ها به شهادت بودند سخن به گزاف نگفته‌ایم.

🌺 حاج رضا با شجاعتی که داشت عاشقانه مسیر شهادت را انتخاب نمود و در همین راستا در تاریخ ۱۳۶۱/۸/۲۶ به جبهه سومار اعزام و به مدت یک ماه و نیم در پایگاه شهید بهشتی (لشکر نصر) دوره تخریب را گذارند.

🌺 فضل‌الله برهانی گلاب‌پاش نمازجمعه مشهدمقدس که مسوول تدارکات شهیدمحمدی در نفت شهر بود از خاطرات شوخ طبعی شهید می‌گوید که چگونه بسیجی‌ها را می‌فرستاد که به انبارش پاتک بزنند تا برای بسیجی‌ها شربت درست کند. و بارها کمپوت‌هایش را کش می‌رفتند و بین بچه‌ها پخش می‌کردند.

🌺 پس از گذراندن دوره پیشرفته تخریب برای چندمین بار از طریق سپاه عازم جبهه گردید و مسولیت تخریب گردان عبدالله تیپ ۱۸ جواد‌الائمه (علیه‌السلام) را برعهده گرفت.

🌺 چند روز بعد، عملیات والفجرمقدماتی آغاز گردید و شهیدمحمدی به همراه چند تخریب‌چی دیگر به عنوان رهبر گروه برای پاکسازی و شناسایی منطقه فکه اعزام شدند تا تیپ جوادالائمه علیه‌السلام به فرماندهی شهید برونسی را یاری نمایند.

🌸 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...
 

🌷 با شهدا

🌼برگی از زندگینامه فرمانده شهید حاج‌رضامحمدی‌قرقی🌼

📝 برگ نهم

🌸 پایی که جا ماند 🌸
@pshrmq
🌻فرمانده تخریب والفجرمقدماتی🌻

🌹 قبل از عملیات والفجر مقدماتی شهیدمحمدی به عنوان فرمانده تخریب گردان عبدالله، تیپ ۱۸ جوادالائمه انتخاب گردید.

🌺 لازم به توضیح است که تیپ ۱۸ جوادالائمه شامل یاران خراسانی و به فرماندهی شهید برونسی در این عملیات شرکت نمودند.

🌺 لذا شهیدمحمدی و یارانش با شروع عملیات در روز ۱۳۶۱/۱۱/۱۷ به سمت پناهگاهی مابین دو تپه از منطقه چرمر اعزام و بعد از نمازمغرب به طرف پاسگاه طاووسیه حرکت می‌کنند.

🌺 در نیمه‌های شب به اولین میدان مین می‌رسند و پس از سنگرهای کمین دشمن به سیم خاردارهای حلقوی که حدود هشت تا ده‌ حلقه بود برخورد می‌نمایند.

🌺 با انبرهای مخصوصی که از لشکر نصر گرفته بودند سیم‌ها را قطع و پس از عبور از میدان اول به میدان دوم می‌رسند. و مشغول خنثی‌سازی این میدان مین بودند که ناگهان در محاصره دشمن قرار می‌گیرند.

🌺 ‌با درایت و شجاعت شهیدمحمدی موفق می‌شوند که از محاصره دشمن رهاشده و خود را به میدان سوم مین برسانند.

🌺 بعد از خنثی‌سازی این میدان مین نیز بدلیل سفیدی صبحگاهی و روشن شدن هوا شهیدمحمدی و یارانش مجبور می‌شوند که به سمت عقب و لودرهای پشت سرشان برگردند.

🌺 در مسیر برگشت آتش دشمن بر روی سر آنها شدت گرفت و باعث شد یکی از نیروهای اطلاعات و عملیات که جلوتر از بقیه حرکت می‌کرد روی مین برود و باعث زخمی شدن و حفر گودال در نزدیکی او شود.

🌺 آن برادر اطلاعاتی، با داد و فریاد درخواست کمک می‌کند و شهیدمحمدی علی‌رغم اصرار زیاد اعضای گروه و خطرناک بودن مسیر، شجاعانه برای نجات آن رزمنده به سمت او می‌رود که ناگهان به خاطر آتش زیاد دشمن، خود شهیدمحمدی نیز با مین برخورد می‌کند.

🌺 برادران گروه تخریب، فرمانده‌شان را با لودر به آمبولانس می‌رسانند و پس از اورژانس مادر، ایشان را با هلی‌کوپتر به اندیمشک و از آنجا به بیمارستان شهیدنمازی شیراز منتقل و متأسفانه پس از عمل جراحی مجبور به قطع پای راست ایشان از مچ می‌گردند.

🌺 آری حاج رضا در منطقه‌ای بین فکه و رقابیه بر اثر برخورد با مین به شدت از ناحیه شکم و اعضاء گوارشی و کبد جراحت برداشت و پای راستش را تقدیم اسلام و میهن نمود...

🌸 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...

 

🌷 با شهدا

 

🌼برگی از زندگینامه فرمانده شهید حاج‌رضامحمدی‌قرقی🌼

 

📝 برگ آخر...

 

🌸 شهادت 🌸

@pshrmq

🌻رسیدن به آرزوی دیرینه و آسمانی شدن...🌻

 

🌹حاج رضا از اینکه شهید نشده بود بسیار ناراحت بود و برای شهادت خیلی بی‌تابی می‌کرد.

 

🌺 سرانجام در تاریخ ۱۳۶۴/۱۰/۱۰ به آرزوی دیرینه‌اش رسید و به دیدار مولایش اباعبدالله الحسین حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام شتافت.

 

 🌺 شهیدمحمدی در طول دوران زندگی پر فراز و نشیبش، همواره در خدمت اسلام و مسلمین و به معنای واقعی بسیجی و مصداق بارز این کلام امام خامنه‌ای بودند : 

بسیجی آن روزی پیروز است که در یک دستش «قرآن» و در دست دیگرش «سلاح» باشد...

 

🌺 با خبر شهادت شهیدمحمدی موجی از غم و اندوه در منطقه و بین دوستان و آشنایان به پا شد و از اینکه یک انسان مؤمن و انقلابی و یار و یاور محرومین و مظلومان را از دست داده بودند سخت ناراحت و نگران بودند.

 

🌺 پدر حاج رضا با خبر شهادت پسرش، از شدت ناراحتی و تنهائی به خانه‌ی یکی از بستگانش رفت و تا روز تشییع جنازه شهید در بین مردم نیامد.

 

🌺 پیکر پاک و مطهر شهیدمحمدی بعد از چند روز و همزمان با شب جمعه در تاریخ ۱۳۶۴/۱۰/۱۹ از معراج شهدا در بین انبوه جمعیت و تشیع کنندگان، پس از زیارت و طواف حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام در زادگاهش و در جوار قبر مادرش و دیگر همسنگران شهیدش در مزار شهدای قرقی به خاک سپرده شد.

 

🌺 آری حاج رضا توانست تنها از روستای قرقی ۳۶ شهید به تعداد نیمی از شهدای کربلا تقدیم اسلام و انقلاب و میهن عزیزمان ایران نماید، که در بین این شهدای گرانقدر قرقی می‌توان از دوست صمیمی و همرزم شهید، سردار شهید اسدالله کشمیری قرقی معاونت طرح و عملیات لشکر ویژه شهدا و معاون شهید محمود کاوه نام برد که با خبر شهادت فرمانده‌اش، مرخصی گرفت و برای تشییع جنازه و مراسم ختمش به مشهدمقدس آمد.

 

🌺 شایان ذکر است که منطقه قرقی با تقدیم شهدای بسیاری به اسلام و انقلاب، بعنوان نماد ایثار و شهادت در شهر مقدس‌مشهد شناخته می‌شود.

 

🌺 حاج رضا قبل از شهادت نجوای عاشقانه با معبود الهی داشتند و وصیت‌نامه‌ی بسیار زیبا و پرمحتوایی نوشته‌اند که در ادامه به فرازهایی از آن‌ اشاره خواهد شود :

 

🌺 هر کس مرا طلب کند، مرا می‌یابد و هر که مرا بیابد، مرا می‌شناسد و هر که مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر کسی مرا دوست بدارد، عاشقم می‌شود و هر که عاشقم بشود، عاشقش می‌شوم و هر کس را که عاشقش بشم، او را می‌کشم و هر کس را بکشم، دیه او بر گردن من است و هر کس که به گردن من دیه دارد، من خودم دیه او هستم.

 

🌸 گلواژه‌های شهیدمحمدی‌قرقی :

 

🌺 من می‌روم تا اسلام بماند، من می‌روم تا انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی جهانی شود...

 

🌺 برادران و خواهران و دوستان می‌روم تا امام زنده بماند و شما را امروز حمایت از امان و خط امام تکلیف است، مبادا خدا نکرده در خط شیطان قرار گیرید که ملت ما جز خط امان نمی‌روند...

 

🌺 پدرم اگر من شهید شدم مبادا ناراحت شوی، تو باید افتخار کنی و احساس غرور نمائی...

 

🌺 و تو همسرم مادر خوبی برای فرزندانم باشی و تربیت فرزندانم را درست در خط امام، رهبری نمائی...

 

🌷 آری، حاج رضا های محمدی و حاج قاسم های سلیمانی می‌روند و آسمانی می‌شوند، اما یاوران جبهه‌ی انقلاب و ولایت به کوری چشم دشمنان اسلام و به یاری اهل‌البیت علیهم‌السلام، روز به روز قوی‌تر و مستحکم‌تر راهشان را تا انقلاب حضرت مهدی عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ادامه خواهند داد...

🌸 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد...

@pshrmq

 

📚 زندگینامه فرمانده شهید حاج رضا محمدی قرقی.

🌻شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص پاسدار شهید حاج رضا محمدی قرقی صلوات🌻

💐 الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى
    مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ
      و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم 💐

✅ انتشار و برداشت مطالب کانال با ذکر صلواتی آزاد می باشد. 

🌷 کانال «جامع شهید محمدی قرقی»
https://sapp.ir/pshrmq

🌷 صفحه هورسا «فرمانده شهید حاج رضا محمدی قرقی»
https://www.hoorsa.com/pshrmq

🌷 وبلاگ «ستاد یادواره های شهید محمدی و شهدای قرقی»
http://pshrmq.blog.ir‌

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۰
شهید محمدی قرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی